روز هایی که گذشت

بعد از روزهای طولانی اومدم، یه پست بنویسم. 

خبر های خوووب و بدی دارم:(

"البته برا خودم"

این چند وقتی که نبودم، اصلا نمیدونستم چی بنویسم، یعنی خلاقیتم اونقدر کم شده که چیزی به فکرم نمیرسه/:

الان اگه صفحات وبلاگ رو چک کنید، متوجه میشید روز به روز پست های مسخره تری منتشر میکنم.

تو این روزا این قالبو ادیت کردم(کم کم دارم یاد میگیرم : )

(نظرتون رو بگید.)

کیف کن چه قالبی ادیت کردم با گوشی (*_*)! 

اگه pc_م خراب نشده بود، تو مسابقه های رمضان شرکت میکردم و چند تایی پست هم به احتمال زیاد می‌نوشتم.(دروغ میگه باور نکنید) 

واقعا قالبای عرفان هم بد نیستنا/"

از موضوع اصلی خارج نشم

خب امتحان هامون شروع شدن و به صورت فوق العاده فشرده یعنی هرروز برگزار میشن

خواهش میکنم دعا کنید معدلم ٢٠ بشه و شبای قدر برام دعا کنید.

ماه رمضون هم خوش میگذره ها. انگار ساعت سریعتر حرکت میکنه(ساعت خونه مون خراب شده)

وقت نمیشه پست منتشر کنی، از بس امتحان پشت امتحان میگیرن.(تو که اپن بوک امتحان میدی چیمیگی؟) 

تو این روزا هی پنل رو وسط کلاس ریاضی چک میکردم، معلم ریاضی ماشاا. کتاب رو تو یه ماه تموم کرد.

کتاب مطالعاتم هم بعد ٢ ماه به دستم رسید.

دوتا موضوع جدید هم اضافه شده که زیر مجموعه های موضوع من هستن. که به احتمال زیاد بقیه پست ها ی جدید هم همون دو موضوع هستن.

البته شما موضوعات خالی رو نمیبینید.

میخوام از بیان برم، یه چند وقتی شاید رفتم و روزی که حداقل 10 گیگ اینترنت خریدم برگردم شاید هم نرفتم. اصلا نمیتونم برم.

اصلا هیچ وقت فکر نمیکردم دنبال کننده هام به این سرعت ۵٠ تا بشن. همین روزاست که ۵٠ بشه.

در نهایت آرزوی سلامتی براتون دارم و شما هم شبهای قدر برای من دعا کنید.